و چاهی که خنده هایتان از آن می جوشد همان است که از اشکهایتان پر شده است. " «جبران خلیل جبران
هرگز زانو نخواهم زد حتی اگر سقف آسمان کوتاهتر از قامتم شود. کورش کبیر
کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ ، فیلسوف است.
غم به هر جا که رود سر زده آید به دلم. چه کنم خانه من بر سر راه افتادست
تقدیم به آنکه دوریش غمم ،
خانه اش قلبم
و فراموشی اش مرگم است
بر دوش دلم بار غمت سنگین است
دور از تو همیشه قلب من غمگین است
آن شب که دلت شکست یادت باشد
تاوان شکستن دل من این است
وفای اشک را نازم که در شبهای "تنهایی" ،
گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو دارم
من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم
و به اندازه هر برق نگاهت نگران ،
تو به اندازه "تنهایی" من شاد بمان
آنگاه که "تنهایی" تو را می آزارد ،
به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده !
اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شدبدون کار خدا بوده !
اگه بی محابا دلها از دستها بهم گره خورد بدون کار خدا بوده !
اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا خرد نشی بدون تنها محرمت خدا بوده !
حالا هم اگه دلت شکسته و بغض "تنهایی" خفه ات کرده
شک نکن تنها مرحمت خداست
که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت گیر آورده
دوستی اتفاق است ،
جدایی رسم طبیعت ،
طبیعت زیباست ،
نه به زیبایی حقیقت ،
حقیقت تلخ است ،
نه به تلخی جدایی ،
جدایی سخت است
نه به تلخی "تنهایی"